اکسیژن دانشجویی

کاری از (Bomber Boys Band (3B

اکسیژن دانشجویی

کاری از (Bomber Boys Band (3B

پاسخ به دعوت!

سلام

به دعوت مینای عزیز (از وبلاگ سس خوران) توی یک بازی شرکت میکنم... البته معذرت میخوام که یه کم دیر شد!!

 

¤ معرفی خودم؟

من پرستیژ هستم، متولد بهمن ماه، ولی از هفت سالگی ساکن شهر گرم کرمان... قبل از اون ساکن تهران بودیم. اگه خدا بخواد 22 سال عمر دارم ولی فکر کنم قد 22 روز مفید نبودم!
دانشجوی دانشگاه شهید باهنر کرمانم و به دلایلی از ذکر رشته و ترم معذوریم لطفا اصرار نشود
از اولین روزهای دانشگاه با دو نفر از همکلاسیها، شدید ریختیم رو هم و این شد که نخستین گروه دانشکده به نام سه کله پوک تشکیل شد.
طبق گفته ها ما هیچ وقت از هم جدا نمیشیم و اگه یکیمون رو پیدا کنی بدون شک بقیه رو هم پیدا کردی! دیگه یه جورایی داداش شدیم و حسابمون از بقیه جداست. منظورم دقیقا رسوا و مشکوک عزیزه. بعدا این گروه به علت شیطنهای زیاد و بمب خنده دانشکده بودن به پسران بمبگذار مشهور شد تا حق مطلب ادا شود!!
دیگه جونم براتون بگه که قبل از این وبلاگ، یه وبلاگ دیگه داشتم که بعضی از دوستایی که میان اینجا، اونجا با هم آشنا شدیم ولی به دلایلی ترجیح میدم آدرس اون وبلاگ رو ندم! نزدیک به دو سال اونجا مینوشتم که دیگه تعطیل شد.
یه خرده عاطفی و احساساتی میزنم ولی در کل سعی میکنم منطقی عمل کنم. کتاب زیاد میخونم، نویسنده مورد علاقه ام پائولو کوئلیوست و البته همه کتابهای هری پاتر رو خوندم (شاید هر کدوم دو سه بار!!) سفت و سخت طرفدار فوتبال هستم که در این راه متاسفانه رباط پای راستم رو از دست دادم.
اخیرا رو به بازی های موبایل و کامپیوتری آوردم و بازی محبوبم Pro Soccer 2008 و Neverhood
اعتقاد دارم موجودات فضایی وجود دارند و احتمالا یه جایی دور از ما (شایدم نزدیک) دارند زندگی خودشون رو میکنند. آخه شما بگید خدا بیکار بوده این همه سیاره و کهکشان خلق کرده؟
تا الان انسان موفق به کشف میلیاردها کهکشان شده (که خود دانشمندان اعتقاد دارند بخش کوچیکی از دنیاست تازه!) و توی هر کهکشان میلیاردها سیاره وجود داره، خب تصورش اینقدر سخته که فقط و فقط روی یکی از این سیاره ها موجودات فضایی وجود داشته باشند؟
کلا عاشق نجوم و ستاره ها و آسمان شب هستم
فیلم خیلی خیلی خیلی زیاد میبینم و فیلم محبوبم پدرخوانده است که به نظرم شاهکار سینمای جهانه که هرگز تکرار نمیشه
بازیگر مورد علاقه زیاد دارم بروس ویلس، تام کروز، براد پیت، آل پاچینو، رابرت دنیرو، ویل اسمیت (با شاهکار اخیرش به اسم: من افسانه ام) مت دیمون و کیانو ریوز (از بازیگرای زن زیاد خوشم نمیاد) این فیلمها که میگم اگه ندیدید بگیرید ببینید اگه پشیمون شدید بیاین اینجا به من فحش بدید!! وکیل مدافع شیطان (کیانو ریوز و ال پاچینو) اولتیماتوم بورن (مت دیمون) 23 (جیم کری) کنستانتین (کیانو ریوز) و Departed (مت دیمون، برات پیت، جک نیکلسون) مصائب مسیح و وطن پرست و شجاع دل و آپوکالیپتوس (که همه رو مل گیبسون کارگردانی کرده و دوتاشون هم بازی کرده)
البته بازم هست که خواستید لیست کاملش رو جدا ارائه میکنم!
دیگه اینکه اعتقاد شدید به حضور خداوند در لحظه لحظه زندگی انسان دارم و همینطور نشانه هایی که خدا در طبیعت برای انسانها گذاشته. اعتقاد دارم همه چیز دست خود انسانه و خداوند تنها اون لحظه ای که تو واقعا نیازمندش باشی و صداش بزنی میاد کمک وگرنه این تویی که باید از پس زندگی بربیای
به نظرم زندگی یه بازیه که باید ازش لذت ببری و در ضمن بدونی که این بازی اصلا باهات شوخی نداره و هر اشتباه ممکنه تو رو چند دوره عقب بندازه ولی خب همه اینها تجربه است. به قولی توی این بازی مهم نیست که تاس خوبی بیاری، مهم اینه که تاس بد رو خوب بازی کنی
و نکته آخر اینکه به قیمت از دست رفتن سه سال از عمرم یاد گرفتم که آدمها رو اونجوری که هستند ببینم و بپذیرم نه اونجوری که میخوام که بنا باشه کسی رو تغییر بدم
خیلی زیاد شد هرچند خیلی از چیزایی که میخواستم بگم بازم موند!! حالا اگه سوالی داشتید بپرسید حتما جواب میدم.

¤ فصل مورد علاقه؟

بهار به خاطر شادابی طبیعت و سرزندگیش و رنگ سبز زیبای درختها بعد از خشکی زمستون. البته زمستون رو هم به خاطر برف و بارونش دوست دارم و خصوصا بهمن ماه که ماه تولدمه
ولی تابستون رو به خاطر گرماش اصلا و پاییز هم واسه شروع شدن روزهای درس و غم انگیز بودن فصلش دوست ندارم.

¤ رنگ مورد علاقه؟

آبی، سبز، نارنجی... ولی قرمز اصلا

¤ غذای مورد علاقه؟

قورمه سبزی، چلو کباب کوبیده و برگ، پیتزا، ساندویچ سرد آیدا!! توی زمینه فست فود هم شخصا سرآشپز خانواده هستم...!
نوشیدنی هم فقط و فقط کوکا کولا.
سالاد فصل هم زیاد میخورم البته فقط با سس سفید فراوان!

¤ موسیقی مورد علاقه؟

پاپ و تازگی ها رپ و RnB
خواننده: منصور، ابی، سیاوش قمیشی، رضایا، تهی، امیر تتلو و 2afm بقیه خواننده ها دیگه تک و توک آهنگهای باحالشون

خارجی هم کریس دی برگ (که متاسفانه نشد کنسرت تهرانش رو برم) سلن دیون، انریکو، اونیسنس (املا دقیقش رو نمیدونم فکر کنم این باشه: evenisencse)

¤ بدترین ضدحالی که خوردم؟

ضدحال زیاد خوردم ولی خب اونایی که یادم مونده حتما خیلی شدید بوده دیگه نه؟ حالا بعضیاش رو میگم
نیمچه خواستگاری از کسی کردم که تقریبا شوهر داشت و من اصلا خبر نداشتم!!! تصور کنید  شدت تصادف من با دیوار و شرمندگیم رو!
قرار گذاشتیم با دوستم بریم آیدا ساندویچ بخوریم، رفتیم گشتیم، وقتی که حسابی گشنه امون شد اومدیم بریم دیدیم پول کافی همرامون نیست!!
میخواستم فینال جام حذفی رو ببینم، صبح که از خونه میرفتم دانشگاه کلید نبردم، عصرش پشت در موندم و تا آخر بازی تو کوچه با فحش به خودم قدم زدم!! (استقلال - پگاه)
با هزار امید سی دی بازی Pro Soccer 2008 خریدم شب اومدم نصبش کنم دیدم کامپیوترم ساپورت نمیکنه حالا باید 200هزار تومن خرجش کنم!!
بازم بگم؟
خدایی امتحانای این ترم هم ضد حال شدیدی بودند


¤ ناشیانه ترین کاری که انجام دادم؟

خدایی خیلی فکر کردم ولی چیزی به ذهنم نرسید! حالا یا واقعا تا حالا کار ناشیانه نکردم یا اینکه آلزایمز گرفتم خودم خبر ندارم!

¤ بهترین خاطره؟

بهترین خاطره ام رو نمیتونم بگم ولی یه خاطره جالب میگم: رفته بودیم اردو، بعد از یه آب بازی حسابی و دسته جمعی توی برکه عمیقی که اون حوالی بود، یه آتیش روشن کردیم و تا خشک بشیم دورش رقص سرخپوستی رفتیم!!
کلا همه روزهای دانشگاه خصوصا اردوهاش جزو بهترین خاطره های من هستند و البته دوران دبیرستان و شر و شور نوجوونی هم جداست....

¤ بدترین خاطره؟

خاطره بد زیاد دارم متاسفانه که یکی از بدترینهاشون این بود که با خواهرم تهران بودیم که خبر دادن مادربزرگم توی کرمان فوت کرده. وقتی که برمیگشتم حال عجیبی داشتم و البته صحنه گریه های مامان و خواهرم رو توی فرودگاه هیچ وقت فراموش نمیکنم.
خاطره از اون بدتر اینکه همین چند سال پیش بابابزرگم مریض بود، من مدرسه بودم وقتی اومدم خونه کسی خونه نبود. لباسم رو درآوردم تلفن زنگ زد و آقایی که پشت خط بود من رو با بابام اشتباه گرفت و گفت: آقای ... واقعا تسلیت عرض میکنم، میدونم بی موقع مزاحم شدم ولی... و من دیگه چیزی از حرفهاش نفهمیدم.........
وقتی رفتم خونه بابابزرگم، دیدم همه نشستند به هم نگاه میکنند از در اتاق بابابزرگ رد شدم حتی جرات نداشتم توش رو نگاه کنم چون عمه ام (که همین هفت ماه پیش توی 50 سالگی فوت کرد) داشت گریه میکرد. یه راست رفتم توی حیاط که عموم (که اونم همین دو ماه پیش توی سن 40 سالگی فوت کرد) اومد پیشم دست کشید روی سرم و گفت عیب نداره عزیز و من زدم زیر گریه..........
خاطره وحشتناک دیگه ام مالی همین دو ماه پیشه. عموم بیمارستان بود روز قبلش عملش کرده بودن و همه چیز خوب بود. از دانشگاه اومدم خونه، بابا چند دقیقه بعد با پسر عموی 2 ساله ام اومد خونه. گفتم چرا اینو آوردیش اینجا؟ گفت عموت فوت کرد....... و من حس کردم قلبم وایساد....
بسه، دیگه خاطره بد نمیگم

¤ کسی که میخوام ملاقات کنم؟

شخص خاصی مدنظرم نیست. ولی دوست دارم یه بار دیگه همه خانواده ام رو دور هم ببینم، شاد و سالم.
یه دوست قدیمی هم دارم به اسم کیوان خطیبی (پسر دکتر خطیبی) که دوران راهنمایی با هم بودیم و الان نزدیک به 7 ساله ازش خبری ندارم. خیلی دلم میخواد بدونم کجاست و چی کار میکنه؟
در ضمن دوست دارم یه روزی خدا رو ملاقات کنم و سوالهای بی جوابم رو ازش بپرسم. همیشه گفتم آرزومه وقتی که روز قیامت نوبت من میشه و خدا ازم سوال میپرسه، آخرش اجازه بده منم چندتا سوال از خدا بپرسم!

¤ کسی که نمیخوام ملاقات کنم؟

بازم شخص خاصی نیست. کلا از کسی اونقدر بدم نمیاد که نخوام هرگز ببینمش. آدم کینه ای نیستم و اصولا یاد گرفتم ببخشم تا لیاقت بخشیده شدن رو پیدا کنم.

¤ برای کی دعا میکنم؟

برای مادر و پدر عزیزم که ایشالله سایه اشون از سر ما کم نشه و برای سلامتی و موفقیت همه کسانی که دوستشون دارم حالا مهم نیست که اونها هم منو دوست دارند یا نه؟

¤ موقعیت من در ده سال آینده؟

اگه خدا بخواد و خودمم کمر همت ببندم، استاد دانشگاه و مدیر یک شرکت بزرگ که از الان دارم طرحهاش رو میریزم و کارهاش رو شروع میکنم. به تعبیر یکی از دوستامون الان دارم بذر میپاشم که ده سال دیگه درو کنم...
توکل به خدا

¤ دعوتی های من؟

با تشکر از مینای عزیز، میخوام مریم (وبلاگ اگه بیکاری بیا اینجا) قاصدک، بانوی شرقی، شادی (وبلاگ رنگارنگ) ، سحر خانم، نگار خانم، وحید و رسول عزیز رو دعوت کنم... حالا هر کدوم دوست داشتند جواب مثبت بدند.

مرسی از اینکه وقت گذاشتید و این مطلب طولانی رو خوندید...

 

امضاء: پرستیژ

 

پ.ن نداریم! در ضمن ایندفعه توی متن ارسالم جمله قشنگ زیاد پیدا میشه، دیگه واسه اینجا چیزی نمیگم!! (چقدر از خود مرسی هستم نه؟؟!)

نظرات 7 + ارسال نظر
ارام یکشنبه 9 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:47 ق.ظ http://www.aram_silent.mihanblog.com

سلام من اولین نفرم این بار ادرس میلم توی وبلاگ هست راستی تا یادم نرفته کلی امتحان دارم اپ نکردم ئعا کن بای

مرسی.... منتظر ارسالهای جدیدت هم هستیم آرام جان
ایشالله توی امتحانهام موفق باشی (یعنی هنوزم مونده؟)

مریم یکشنبه 9 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:06 ب.ظ http://www.cassper.blogsky.com

سلام گلی من خوبی عزیزم؟

چقدر دلتنگ شده بودم بهت تبریک میگم خیلی خوب خودت و شناختی جدی میگم من هنوز به شناخت دقیقی از خودم نرسیدم

بازم ممنون امیدوارم این اعتراضات شما به نتیجه برسه آخه شما پسرا حرف همدیگر و بهتر میفهمید

و یه تشکر ویزه دارم نسبت به شخص شخیص شما که من و وبلاگم و مورد لطف خودت قرار دادی قابل نداره هدف ما جلب رضایت مشتریهای با حالی همچون شما است

یه دنیا ممنون خیلی خوشحال شدم از کامنتت و ابراز همدردی و اعطراز به زورگوی مستکبر


تا خیلی بعد بای

لطف داری...
کاری نکردم عزیز، قابلی نداشت.
میگم بالاخره داداشت سیستم رو پس نیاورد؟
چرا تا خیلی بعد؟

مینا سس خور یکشنبه 9 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:44 ب.ظ http://www.sikhshodegan.blogfa.com/

سلام رفیق
اولا خیلی مرسی که این آپ و کردی!!!
منم از اون بازیگرا خوشم میاد خصوصا براد پیت و تام کروز!!! یعنی واقعا تو از جرج کلونی خوشت نمیاد؟!!! راستی شجاع دل و وطن پرست و مصائب مسیح که معرکه بودن.. معلومه سلیقه ت واسه انتخاب فیلم خوبه!!!
انریکو رو هستم!!! واای خواستگاریه رو که خوندم زدم زیر خنده!!! خیلی باحال بود... ایول!!!:دی کلا ضدحالات خیلی باحال بود!!! :دی
خدای من باورم نمیشه!!! یعنی ممکنه یه پسر کارای ناشیانه نکرده باشه؟!!! غیر ممکنه. یه کم بیشتر فکر می کردی یادت می اومد!!!!
عقیده ت راجع به سوال کردن از خدا خیلی جالب بود...
جملات قشنگت تو متن واقعا زیاد بودن...
بازم ممنون از قبول دعوتت...
این یه هفته زیاد آپ کن!!!:دی
دمت سسی...
تا بعد...

خواهش میکنم! شرمنده که دیر شد...
جورج کلونی هم خوبه ولی راستش چون سه چهارتا فیلم بیشتر ازش ندیدم نمیتونم درست اظهار نظر کنم.
باور کن خیلی فکر کردم ولی کار ناشیانه ای به ذهنم نرسید! میگم که شایدم آلزایمر دارم!
حالا من خودم رو زیادی تحویل گرفتم تو دیگه منو رو باد ننداز! جمله قشنگ کجا بوده؟!
یعنی این هفته آخره؟ :(

یاس سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:15 ق.ظ http://gheddis.blogsky.com

سلام
جا خوردم دیدم دعوت شدم. ممنون از لطفت. سعی می کنم در اولین فرصت بنویسم .گرچه چیز قالب گفتنی ندارم
شاد باشی

خواهش میکنم
منتظر هستم

یاس سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:21 ق.ظ

سلام
میگم که شما گفتی تو ماه بهمن به دنیا اومدی ولی کرمان زندگی میکنی ، بهمن ماه چه ربطی به کرمان داره!؟
ایشالا موفق باشی و به چیزایی که میخوای برسی.

ربطی نداره، فقط بهمن ماه سردیه و کرمان شهر گرمیه! همین...!
شما زیاد سخت نگیر.

شادی سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:14 ب.ظ http://www.rangarang1385.blogsky.com

سلام خوبی

ممنون از دعوتتون اما به چی منو دعوت کردین ؟؟؟ من متوجه نشدم

با نظر یاسی هم موفقم در مورد بهمن ماه و کرمان

دعوت به شرکت توی این بازی...
اگه دوست داشته باشی میتونی خودت رو مثل من معرفی کنی عزیز.

ناشناس جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1398 ساعت 03:16 ق.ظ

نوشته بودید دوست دارید از کیوان خبر بگیرید.... نمی دونم تا الان پیداش کردید یا نه.... اما اکانت تلگرامشون kayvan_ktb

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد