اکسیژن دانشجویی

کاری از (Bomber Boys Band (3B

اکسیژن دانشجویی

کاری از (Bomber Boys Band (3B

به خدا عمدی نیست!

سلام به همه

خصوصا دوستایی که از دستم شاکی هستن و از اینکه بهشون سر نمیزنم و یا محبتشون رو جواب نمیدم دلخور شدن.

من به همه حق میدم ولــــــــــی دوستای خوبم به خدا قسم هیچ عمدی در کار نیست! من مثل همیشه از خدامه که بیام وبلاگهاتون، همه ارسالهاتون رو بخونم و برای تک تکشون کامنت بذارم. (مگه قبل اینجور نبود؟) به خدا قسم هنوزم به وبلاگ همتون سر میزنم ولی فرصت گذاشتن کامنت ندارم و دلم نمیخواد فقط بیام اونجا حاضری بزنم یا از این جمله های تکراری بنویسم که قشنگ بود و جالب بود و خوشم اومد و این حرفا!!

من همیشه دوست دارم در رابطه با نوشته نویسنده نظر واقعیم رو بنویسم، چون طرف ارزش قائل شده و وقت گذاشته واسه نوشتن اون حرفها، منم باید بهش احترام بذارم. حتی گاهی اوقات هم واقعا در رابطه با موضوعی اطلاعات ندارم یا در حدی نیستم که بخوام اظهار نظر کنم، در نتیجه همینا رو میگم و معذرت خواهی میکنم.

اما با تمام این حرفها خودمم قبول که ارزش دوستانی مثل شماها خیلی بیشتر از اینهاست و باید براتون وقت گذاشت.... به امید خدا تمام وقت امروز صبحم رو میذارم که تا جایی که بتونم بهتون سر بزنم و کامنت بدم، شاید یه کم کوتاه بیایید...

یکی دوتا خبرم بدم و برم.

دیروز عصر دخترخاله ام و شوهرش برگشتن یزد و همینه که امروز رسیدم آنلاین بشم...

فردا هم پل غدیر در کرمان افتتاح میشه (البته هنوز فکر کنم نصف کارهای عمرانی و ساختمانیش مونده باشه!!! ولی خب به دلایلی مثل اینکه باید فردا پروژه افتتاح بشه!) طراحی و نورپردازی این پل رو شرکت ما انجام داده...

دیروز عصر پیش مهندسین طراح بمب بودم! خدا رو شکر کارها داره خوب پیش میره... پس به امید خدا منتظر خبرهای خوبی باشید و دعا کنید که زودتر کارها تموم بشه تا من بیشتر از این شرمنده دوستان نشم... شاید وقتی که متوجه ماجرا شدید تونستید کمی منو ببخشید.

دیشب بعد از ماهها دوباره به باشگاه برگشتم و مربی با دیدنم کلی شاکی شد! گفت یه بار دیگه ول کنی بری دیگه راهت نمیده به باشگاه! (میبینید فقط شما نیستید، همه از دست من دلخورند و هیچ کس هم شرایط منو درک نمیکنه.... به خدا بعضی شبها اینقدر خسته ام، جلوی تلویزیون روی مبل و همینجوری نشسته خوابم میبره...)

دیگه همین دیگه!!

 

در پناه خداوند

 

امضاء: پرستیژ

 

پ.ن:

۱ـ‌ فکر نمیکنید سن ازدواج یه خرده زیاده اومده پایین؟؟ هم سن و سالهای من نه تنها فرط فرط ازدواج میکنند، تازه بچه دار هم شدن!!!

۲ـ نکنه بترشم یه وقت!!؟

۳ـ به نظر شما خجالت نداره طرف واسه خرید کادوی زنش، از باباش پول بگیره؟؟؟؟ من یکی بمیرم همچین کار نمیکنم!

۴ـ هرچه بالاتر میروی، در نظر آنان که پرواز نمیدانند، کوچکتر به نظر می آیی...

نظرات 15 + ارسال نظر
سلام سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:15 ب.ظ http://www.aram_silent.mihanblog.com

سلام مرسی ه سر زدی
کلم شکست یکم سرتو محکم زدی
تازشمش
من
دلخور نشدم
ادم وقتی میگه کم ÷یدایی یا ....
منظور
اینه
که
بابا
دلمون واستون تنگ شده
در ضمن
کارت واقعا درسته
همیشه کسی که ارزش قائل میشه واسه دیگران
مطمئنن احترام میبینه
تو سن زیادی ندارری اما احساس می کنم یلی خوب می فهمی

خواهش میکنم وظیفه ام بود... ولی دفعه بعد آرومتر میزنم که اتفاقی نیفته!
تو همیشه به من لطف داشتی آرام جان... مرسی.
دوستایی خوبی که من دارم لیاقتشون خیلی بیشتر از چیزیه که من در قبالشون انجام میدم...

ارام سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:17 ب.ظ

تازشم
با رز÷وزش عده کمی از ÷سراتو این سن عقلشون مثه تو کار میکنه
وگرنه ما واسه ÷÷سره زیر 30 سالمون خواستگاری نمیریم تازشم
÷س نگران ترشیدن نباش

۳۰ سال یه کم دیر نیست؟؟؟؟ تازشم مرسی از لطفت عزیز...

ارام سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:20 ب.ظ






این اخریشه به جون ارام
اخش
ایموشناش جا
موندشش
خئب





[:S008:









]
شرمندههههههههههههههههه
راستی دعاکن واسم خیلی مشکات فجیع ÷یدا کردم هیچ راحی جز دعام جلوم نیست
خداحافظ

اگه آخریش نبود بیشتر خوشحال میشدم....
خدا بد نده چی شده عزیز؟؟؟ چشم حتما برات دعا میکنم البته اگه لیاقت اینو داشته باشم...
ایشالله که هرچه زودتر مشکلت برطرف میشه.....

آرام سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:21 ب.ظ

لی لی سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 04:42 ب.ظ http://liliana.blogsky.com

سلام
یکی از شروط ازدواج استقلال شخصیتی و مالی است
موفق باشید

کاملا موافقم... شرطی که متاسفانه این روزها زیاد جدی گرفته نمیشه!

آیدا سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 05:49 ب.ظ http://bichareh-man.blogf.com

سلام
ممنون که بهم سر زدی
اخه پرستیژ جان کجای سر در وبلاگتون نوشته کرمان که من می فهمیدم باید به شما خبر بودم
نه دارم واسه کارشناسی درس می خونم
انشالله موفق باشید
بازم بهم سربزن

یعنی تا الان متوجه نشدی که ما دانشجوی دانشگاه باهنر کرمان هستیم؟؟؟ حتی لینک سایت دانشگاه هم هست!
به هرحال قسمت نبوده حتما...
ایشالله موفق باشی در کنکور کارشناسی

مرمر ناراحت غمگین و خسته و افسرده و سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:39 ب.ظ http://www.cassper.blogsky.com

سلام پرستیز جان احوال شما؟

ببخشید که این روزا خیلی دیر به دیر می یام ولی خودت که بیشتر خبر داری بی کلمپیوتری بد دردیه خدا نصیب هیچ کسی نکنه

هی روزگار.....!!! دست رو دلم نزار که این دفعه جدی خونه......


آدرس ایملم و برات نوشتم منتظر خبرای خوب و خوشت هستم

خوشحال شدم که من و فراموش نکردی

میدونم کاملا شرایطت رو درک میکنم مریم جان....
حتما باهات تماس میگیرم... مرسی!
من دوستانم رو هیچوقت فراموش نمیکنم...

آناهیتا چهارشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:13 ق.ظ http://avaieab.blogsky.com

سلام
به طور کاملا اتفاقی با وبلاگت آشنا شدم.
خوب مینویسیموفق باشی
اگه به وبلاگ من هم یه سری بزنی ممنون میشم
حتما نظر بده
در ضمن خوشحال میشم از طریق وبلاگت معرفی بشم

محبت دارید، چشم مزاحم میشم

شادی چهارشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 04:39 ب.ظ

سلام
خوشحال شدم نظرت را در مورد بیوگرافی دیدم اما هیچ موردی نداره اگه پست را دیر دیدی .متوجه وضعیتت هستم
بازم ممنون در مورد سایتتون هم پاسخ می دم .
موفق باشید

مرسی شادی جان... بزرگواری عزیز.
منتظر هستم

ارام چهارشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:06 ب.ظ http://www.aram_silent.mihanblog.com

سر
بدبختی

دانشگاه

بازم
مرسی
از
پاسخ
اپیدی
بگ....
بیام

خواهش میکنم.... ایشالله زودتر مشکلت برطرف میشه عزیز نگران نباش.
تو چرا «و» ها رو نمیذاری اصلا!!؟؟ ;) خیلی جالبه...

... پنج‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:17 ق.ظ

سلام
می تونی بیای آپ کنی .... بازم جای شکرش باقیه
فکر نکنی آشتی کردمااااا نه! هنوزم قهرم




ولی خوبه... قلو خوبی داری و برات دعا می کنم که اون پُل تو کرمان بچه ها نرن و با دوشاخ سیمی دونه دونه لامپاشو نترکونن و یا اینکه خراب نشه سر ملت بیچاره

:( خداکنه زودتر ببخشی و آشتی کنی....
نه عزیزم اینقدرهام بروبکس اینجا بی فرهنگ نیستند!! تازه اشم بترکونن به نفع ماست که بازم باید از ما چراغ بخرند! :)
ولی مسئله خراب شدن چیز دیگه است که من راجع بهش اظهارنظری نمیکنم!!!!

آناهیتا پنج‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:31 ق.ظ http://avaieab.blogsky.com

سلام
مرسی که آمدی جوابت را در وبلاگم گذاشتم

سیما پنج‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:42 ق.ظ

سلام منم کلی شرمنده اتم به خدا..باور کن من مثل تو نمیرسم!!میدونم که تو یکی حداقل منو درک میکنی
اینو جدی میگم وقتی کامنتتو میبینم کلی ذوق میکنم...مرسی که هنوز منو یادت نرفته
شاد و سربلند باشی

کاملا درکت میکنم....
من هیچوقت دوستانم رو فراموش نمیکنم...

مریم چهارشنبه 5 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 08:36 ب.ظ http://cassper.blogsky.com/

سلام . حالت خوبه؟

عیدت مبارک آقا سعید

من هنوز منتظر اومدنتم. بابا ایول داری بخدا(از بی وفایی)

خیلی بدی

معین قزلباش پنج‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 05:26 ق.ظ http://inest.org

سلام وبلاگ خوبی داری
وقت کردی به من هم سر بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد