میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جانم به قربانت ولی حالا چرا عاقل کند کاری که باز آید به کنعان، غم مخور. کلبه احزان شود روزی ز سر سنگ عقابی با عقاب به هوا برخاستن توانستن است و غاز با غاز همسایه مرغ است...
دوستیِ من و تو مانند میخ طویله ایست که هیچ کره خری قادر به کندن آن نیست!
ادامه دارد!
امضاء: پرستیژ