اکسیژن دانشجویی

کاری از (Bomber Boys Band (3B

اکسیژن دانشجویی

کاری از (Bomber Boys Band (3B

بازگشت در کنار ۴شنبه سوری!

سلام به همه دوستای خوبم!

به خاطر غیبتی که داشتم از همه معذرت خواهی میکنم، اما خداوکیلی این دفعه به خاطر تنبلی و بی حوصلگی و افسردگی و این جور چیزا غیبت نکردم. اینقدر کار داشتم که نمی رسیدم بیام مطلب بنویسم. اتفاقا خیلی حرفام موند که دیگه حالا تاریخ مصرفشون گذشته (چون حرف هم به نظر من تاریخ مصرف داره. هرچند بعضی حرفا تا ابد جای مصرف دارن)

نه نه نه! ازم نپرسین کجا بودم و چی کار میکردم که شرمنده ام! آخه یه سوپرایزه واسه همه! خصوصا واسه همه دانشجوها.... پس بذارین سوپرایز بمونه.... ایشالله توی سال جدید خبراش به گوشتون میرسه... هرچند فعلا به نقص فنی برخوردیم وگرنه قرار بود از اول فروردین شروع کنیم....

بگذریم!

از همه دوستای خوبم که این مدت سر زدن و کامنت دادن یا سر زدن و کامنت ندادن یا سر نزدن و کامنت هم ندادن (اسم نمیبرم که درگیری پیش نیاد!!) تشکر میکنم. از رسوا و مشکوک هم که توی غیبت من وبلاگ رو خالی نذاشتن تشکر میکنم.... راجع به دستنوشته های این دو همکارم هم من چیزی نگم بهتره! خودتون کم کم دارید با افکارشون آشنا میشین..... در مورد مشکوک هم زیاد نگران نباشین حالش خوبه... البته ما دیگه به این به اصطلاح بیماریش عادت کردیم هرچند من اصلا قبول ندارم که بیماری باشه چه برسه به اینکه خطرناک هم باشه!

از این به بعد سعی میکنم بیشتر بیام و مطلب بدم... تا بالاخره نوبت اون سوپرایز خفن برسه! هرچند میدونم الان همه درگیر کارهای خونه تکونی هستن.... ولی به لذت عیدش می ارزه، پس بچه ها ناامید نشید!!!

به قول جولیوس سزار (که توی فیلمی با همین عنوان که توی محاصره با افرادش گیر کرده بود در نامه ای خطاب به زنش میگه) : وقتی که سربازانم گرسنه هستند غذایی ندارم که بهشون بدم، وقتی که تشنه هستند آبی ندارم که بهشون بدم، ولی وقتی که ناامید میشند، امیدم رو باهاشون تقسیم میکنم... امیدی که هرچقدر بیشتر تقسیمش کنم، بزرگتر و قویتر میشه...

راستی امیدوارم دیشبم به همه خوش گذشته باشه... به من که خدا رو شکر حسابی خوش گذشت... اولش رفتیم باغ یکی از اقوام حوالی شهر... دور آتیش نشستیم و گفتیم و خندیدیم و آش خوردیم و یخ کردیم (چون آتیش خاموش شد) و برگشتیم!

وقتی هم که برگشتیم نوبت به مراسم هر ساله کوچه خودمون رسید.... البته امسال که بگیر بگیر و کنترلها خفن بود، طبق شنیده ها کوچه ما یکی از بهترین مراسم ها و جشن ها رو برگزار کرد!

از استاد دانشگاه خودمون و سرهنگ ارتش گرفته تا دختر پسرای تریپ خفن و فشن و ماشین های چند ده میلیونی شون در کرده.... همه با هم زدیم و خوندیم و حرکات موزون انجام دادیم و از آتیشی که گاهی اوقات از قد منم بلندتر میشد پریدیم و خندیدیم و جنگیدیم (جنگ دختر پسرا با تشویق بزرگترها و سایر حضار! همون کل کل همیشگی اما ایندفعه با حضور سیگارت و فشفشه!) و جیغ زدن (دخترا) و خندیدیم (پسرا) و داد زدیم (پسرا) و خندیدن (دخترا) !!!! و نهایتا ساعت ۱۲ متفرق شدیم!!

البته قبل از رفتن یه مراسم آتیش بازی فوق العاده قشنگ هم داشتیم که آسمون پرستاره محله (که البته یه خرده ابری بود دیشب) با فشفشه هایی با رنگهای فوق العاده قشنگ نوربارون شد... همزمان با آتیش بازی آسمون روی زمین هم فشفشه های زمینی مشغول هنرنمایی بودن...

خداوکیلی یه مراسم کاملا بی خطر ولی حسابی شاد و پر انرژی داشتیم... من که اعتقاد دارم باید این جور مراسم هایی سنت بشه، به جای توی خیابون راه افتادن و ترقه و بمب و آرپی جی به در و دیوار خونه مردم کوبیدن و تلفات های سنگین دادن!

نظر شما چیه؟؟؟؟

راستی اگه دوست داشتین خوشحال میشیم از خاطرات ۴شنبه سوریتون برامون بگید....

فعلا دیگه حرف خاصی نیست...

منتظر پستهای دیگه ام باشید....

امضاء: پرستیژ

نظرات 9 + ارسال نظر
محمد چهارشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:47 ب.ظ http://www.ottelo.blogsky.com

سلام . وبلاگ خوبی دارید . به ما هم سر بزنید . موفق باشید .

---------------------------_(/_\)
-------------------------,((((^`/-
------------------------((((--(6-/-
----------------------,(((((-,,----/
--,,,_--------------,(((((--\"._--,',;
-((((\\-,...-------,((((---\----`,@)
-)))--;'----`"'"'""((((---(------´´
(((--\------------(((------/
-))-|------------------------|
((--|--------.-------'-----|
))--/-----_-'------`t---,.')
(---|---y;---,-""""-./---/\--
)---/-.\--)-\---------`/--/
---|.\---(-(-----------\-\'
---||-----//----------\\'|
---||------//-------_\\'|ا
---||-------))-----|_\--||
---/_/-----|_/----------||
---`'"------------------\_|

نگار چهارشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:49 ب.ظ http://www.jootii.blogsky.com

به منم خوش گذشت و دست کمی از شما نداشتیم.....

مشکوک چه طوره ، قرار بود به من تو تحقیقم کمک کنه.....

به هر حال

عیدت مبارک و اینکه دعا می کنم نه ارزو می کنم یه سال پر از سلامتی و بعدشم پول داشته باشی

قاصدک چهارشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:28 ب.ظ

اولا سلام
دوم پسر خوب وقتی میگم کامنت منو تایید نکن یعنی نمی خوام کسی بدونه من چی بهت گفتم یا اصلا حرفی زدم اینجا اونوقت تو میای تو وبلاگ من اشکار مینویسی که من بهت گفتم کامنت منو تایید نکن؟!
سوم اینکه که من چند روز پیش برات یه میل زده بودم خوندیش؟
چهارم اینکه در مورد اون نشنیده گرفتنه اصلا نمی تونم نشنیده بگیرم ...اصرار هم نفرمایید!....پسر خوب یه نگاه به کامنتدونی پست قبلش بنداز...من جواب کامنتای اونایی که کامنت گذاشته بودن رو دادم تو پستم...معنیش این نیست که فقط اونا دوستای منن!...اسم خیلی از دوستای گلم نبود تو پستم که اونم یه سری دلیل داره.
پنجم هم که این کامنت رو اصلا تایید نکنیاااااااا......خواستی چیزی بگی در مورد این حرفایی که الان زدم درگوشی برام کامنت بذار لطفا!
ششم هم اینکه همیشه شرمنده میکنی منو با حرفات...نه خودم نه پستم قابل این حرفا نبودیمو نیستیم.
هفتم منم باید خودمو درگیر کار کنم تا درگیر خودم نشم!
هشتم سال خوبی داشته باشی!

قاصدک چهارشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:37 ب.ظ

ای بابا!خوبه من گفتم تایید نکنینا.......همه کامنتای پست قبل رو تایید کردیننننننننن؟
دمتون گرم بابا!
خواهشا اونا رو اگه میشه حذف یا پنهانش کنین واینا رو هم تایید نکنین!
وای سعید چقدر عصبانیم از دستت!

مرتضی پنج‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:42 ق.ظ http://www.kaboose-tanhai.blogsky.com

*•,¸.¸,•*¤*•,¤*•,¸.¸,•*¤*•,¸.,•*¤*•,¸.¸,•*¤*•,¸.¸,• ¤*•,¸.¸,•*¤*•,¸.¸,•¤*•,¸.¸,•*¤*•,¸.¸, .(¯`°´¯)• (¯`°´¯) .• ¤*•,¸. •*¤*,¸.HAPPY NEW YEAR!!!•1387*¤* •,¸.¸,•*¤ *•,¸.¸,•*¤*•,¤*•,¸.¸,•*¤*•,¸.,•*¤*•,¸.¸,•*¤*•,¸.¸,• ¤*•,¸.¸,•*¤*•,¸.¸,•¤*•,¸.¸,•*¤*•,¸.¸, .(¯`°´¯)• (¯`°´¯) .• ¤*•,¸. •*¤*,¸.SALE NOW MOBARAK!!!•1387*¤* •,¸.¸,•*¤ *•,¸.¸,•*¤*•,¤*•,¸.¸,•*¤*•,¸.,•*¤*

مینا پنج‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:14 ق.ظ

سلام
من دانشجو سال ۳ حقوق قضایی دانشگاه ازاد مشهد
اسم وبلاگمم نزدم تا مزاحم نشن شما که خودت داری اسم وبلاگمو فعلا بااای من همون سکوتم

یاس پنج‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 06:28 ق.ظ http://gheddis.blogsky.com

سلام
خوش به حالتون حسابی حال کردید... ما که همسایه هامون مثل سنگ مزار هستن ... از تو خونشون تکون نمیخورن .از بس بی ذوقن. ما هم گرفتهیم شب ۴ شنبه سوری خوابیدیم تو خونه......
نوروزتون مبارک
شاد باشید

سودا یکشنبه 4 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 04:23 ب.ظ

۴شنبه سوری خوبی بود . ولی عجیب بود.تو عمرم ندیده بودم به جای پریدن از رو اتیش واستنو بهش نگاه کنن.اخره تفریحات سالم....تا پارسال روزه ۴شنبه سوری هیچکس نمی تونست از منطقه استحفاظی ما بگذره ولی امسال...دریغ از یه سیگارت.

درنا چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:19 ب.ظ http://www.2nds.blogfa.com

راستی دانشجو ی کدوم شهر هستین؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد