سلام نمی کنم... روز جمهوری اسلامی رو هم تبریک نمی گم... چون شاکیم..! از علی دائی..نه! از روزگار...نه! از تمام دوستای بی معرفت! آره،نزدیک 3 هفته میشه که دانشگاه تعطیله و معرفت دوستان هم تعطیل شده.. آخه چرا..؟ خیلی سخته... وقتی نصفه عمرتو(بیشتر ساعات روز) با بعضیا باشی و بهشون عادت کنی و یک دفعه... ببینی کسی دور و برت نیست... نه احوالی، نه یه sms، حتی دریغ از یه miss'call... ولی این دوستان بی معرفت بدونن که ما هنوز تاریخ تولدشون رو یادمون هست، هنوز خاطرات برامون زنده هست... هنوز.... دوسشون داریم...!!! اصلا میدونین چیه همش تقصیر خودمه! چرا؟ آخه این دختر هایی که دو رو بره این دوستای نزدیک ما می چرخن،خودم اوردمشون! آخه خودتون میدونین وقتی یه پسر گرفتار یه دختر بشه دیگه تمام دوستاشو فراموش میکنه(البته بیشتراشون) ولی می خوام یه یادآوری برای این دوستان بکنم یادشون بیارم موقعی که عاشق شدن،گرفتار دختر مورد علاقشون شدن ،یادشون بیاد ، ببینن کدام یکی از دوستان- تو اون شرایط- کنارش بودن... معلومه که یادتون نیاد... آخه کارای کوچیک که نتیجه های بزرگ دارن،زود فراموش می شن... نمی دونم اصلا شاید گرفتارین در هر صورت اگه الان این مطالب رو خوندین یه یادی از ما کن...
(کلام آخر: اگه روزی ترکم کردن می فهمم که با من بودن؛ لیاقت می خواد...!)
امضاء: رسوا
من که اینجام
دوست به این خوبی ، گلی، ماهی . . .
دیگه از خدا چی می خوای؟