سلام
غرض از مزاحمت این بود دوتا از دانشجوهای کلاسمون می خوان با هم ازدواج کنن!
به سلامتی ! چند روز پیش هم پسره مادر و پدرشو اورده بود دانشگاه! اما یکی نیست بهشون بگه بی جنبه ها شما تازه 2 ترمه اومدید دانشگاه، آخه هم دیگه رو شناختید؟ حداقل هم دیگه رو یه مدت زیر نظر میگرفتید! پسره که خیلی بچه هست! اصلا از قیافش گوش درازی می باره! نمیدونم اخه توی کلاسی که 40 تا دختر هست 10 تا پسر چطوری این دختره رو پیدا کرده؟! شاید هم دختره ، پسره رو پسندیده!
شاید اصلا اینا اومده بودن دانشگاه تا همسر پیداکنن! بهتره الان دیگه ترک تحصیل کنن!
به هر حال به نظر من اینا سال اول عاشق شدن، سال دوم ازدواج میکنن، سال سوم بچه دار میشن و سال چهارم پشیمون!
امضا:آدمیزاد
------------------------
پ.ن
ممنون از پرستیژ عزیز، امیدوارم حال عموشون هرچه زود تر بهتر بشه
سلام
شعرام قابل شمارو نداشت
متاسفانه هیچکدامش رو با صدای خودم نخوندم
و چون الان نزدیک امتحان ترمه نمی تونم همه ی وقت رو واسه وبلاگم بزارم