اکسیژن دانشجویی

کاری از (Bomber Boys Band (3B

اکسیژن دانشجویی

کاری از (Bomber Boys Band (3B

ای عشق خانه ات آباد !!

شاید واقعا شیرینه دوست داشتن یه نفر و تعلیق فکری در اینکه اونم دوست داره یا نه؟

ممکنه بچه گونه و بیخود به نظر برسه که اینجوری کسی رو دوست داشته باشی...

خوب خره برو بهش بگو! چه کاریه آخه؟چرا داری خودتو عذاب میدی؟

حتم دارم هممون یه همچین حسی رو تو زندگیمون چشیدیم.هممون از این موش و گربه بازیها در آوردیم.لج همدیگه رو در آوردیم. گاهی حتی تا سر حد اعتراف هم رفتیم و نگفتیم که بابا! دیوونه!من .............!

شاید وقتی طرف یه بلایی سرش اومده یا حالش گرفته اس اشک تو چشامون جمع شده و بازم رومون رو برگردوندیم که کسی نبینه.

اما گاهی هم به خودمون و احساسمون شک می کنیم.به خیلی چیزا شک می کنیم...

به اینکه اصلا دوست داریم اعترافی صورت بگیره یا نه؟ اعتراف کردن تعهد دادن رو همراهش میاره.

اصلا شرایط تعهد دادن رو داریم؟ نیاز هست زمان بگذره؟

حتی ممکنه فکر کنیم:اصلا دوسش دارم؟!

آره . بعضی وقتا شروع می کنیم به گول زدن خودمون:

اونجورام نیس... راحت می تونم فراموشش کنم! اصولا علاقه ای نبوده...همش تلقین بوده!

بی خیال بابا .بره بذاره باد بیاد!

احتمالا اینا برای هممون پیش اومده.مدت زمانش متفاوته.برای بعضیا کوتاهه.برای بعضی ها به چند سال هم می رسه. این دیگه بستگی شدید داره به میزان غرور افراد و نوع رابطشون و همونطور که گفتم شرایط تعهد دادن.

منظورم از تعهد دادن قول ازدواج یا.....نیست.

تعهد در اینجا یعنی حداقل تضمینی برای خیانت نکردن.

یعنی آیا اونقدر به انتخابت مطمئن هستی که توی این مدت به کس دیگه ای علاقمند نشی؟یا هنوز فکر می کنی کلی تجربه ی جدید میتونی به دست بیاری؟ آدمای تازه تر و بهتری هم هستن که ممکنه در آینده باهاشون برخورد داشته باشی!

یه پسری رو میشناسم که توی همون زمانیکه با دختر مورد نظرش به قصد ازدواج تریپ آشنایی و رفت و آمد گذاشته بود با ۵ تا دختر دیگه  هم روی هم ریخته بود.اسمش رو هم گذاشته بود آزمون موندگاری!

می خواست قابلیت طرف رو برای موندگاری بسنجه و بفهمه که ایشون توانایی اینو داره که اون ۵ نفر دیگ رو  براش کمرنگ کنه یا نه؟! جالب اینجاست که دختره از این آزمون سربلند بیرون اومد و همین   باعث شد که با هم ازدواج کنن.

حالا خودمونیم.پسره کار چندان درستی هم نکرده بود.نظر ۱۰۰٪ دخترا اینه که اصلا کار درستی نکرده بود.ولی بعضیا اینجورین دیگه!

بگذریم....بیان با هم مراحل این اتفاق رو برای یه پسر بررسی کنیم:

بعد از مدتی احتمالا رفتین به طرف گفتین که:من گلوم بیش شما گیر کرده!

مرحله بعد چند حالت داره:

۱.دیوار

۲.stand by

۳.ذوق مرگ!

اگه حالت اول بیش اومد که تکلیفتون معلومه.دیگه به نظر من پیله نکنین چون بدتر میشه و بیشتر توی دیوار فرو میرین!

بذارین یه مدت بگذره،یا خودش پشیمون میشه و کم کم میاد طرفتون یا اینکه حیوونکی اصولا از شما خوشش نمی آد. خوب بذارین زندگیشو بکنه!

اما اگه حالت دوم اتفاق افتاد جای بسی امید واری هست.

در این هنگام شخص مورد نظر به خاطر فعالیت فکری زیاد نیاز شدیدی به گلوکوز پیدا میکنه!

او حالا به در های مختلفی میزنه٬راجع به شما تحقیق میکنه و آمار و سوابق شما در ۳ سوت روی نیمکت های محوته دانشگاه یا توی سرویس ها یا طی یک خرید دوستانه بیرون ریخته میشه!

بخت باید باهاتون یار باشه که لکه یا لکه های سیاه پروندتون از نظر اونا بنهون بمونه.چه بهتر که نداشته باشین!

در هر صورت باید پی گیری کنید ببینید نتیجه چی شد؟چون خودش نمیاد دنبالتون حتی اگه دلش بخواد هم این یه نمه غرور رو همه ی دخترا دارن!

برای کسانیکه به این مرحله می رسند آرزوی موفقیت میکنم.

میرسیم به حالت سوم:

کاملا مبرهن می باشد که معلوق( صفت مفعولی به معنای مورد علاقه قرار گرفته شده!) دیر زمانیست که انتظار شما رو می کشیده! البته باید طرف رو از قبل شناخته باشید و بدونید که آیا فقط انتظار شما رو می کشیده یا انتظار یک عابر پیاده رو؟ قصد توهین ندارم اما خوب از این موارد استثنایی پیش میاد دیگه!

در غیر این صورت شما جزو خوشبخت ترن جوونای روی زمین هستید و نقطه ی عطف زندگیتون فرا رسیده! حالا دنیا زیباست و در ودیوار بهتون می خنده. در حد تیم ملی خوشحالید و کلی برنامه دارین و...

امید وارم از اون دسته آدما نباشین که بعد یه مدت فراموش می کنن چه مشقتی برای رسیدن به این روز ها کشیدن و سرد میشن.

اما به نظر من٬ آدم باید طوری زندگی کنه که دلش شاد باشه. بقیه اش دیگه میل خودتونه.

خوش بگذره...!

 

امضاء: زنده

نظرات 5 + ارسال نظر
نگار پنج‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 11:16 ب.ظ http://jootii.blogsky.com

سلام
متن قشنگی بود
به پرستیژ بگو باهاش قهرم
همین.

ممنون.
نمی تونم بهش بگم چون خودم هم ازش شاکی ام!

رسوا و شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 11:59 ق.ظ

حالا خداوکیلی، کسی نیست، جمع خودمونیه، انصافا کی میاد معلوق تو یکی بشه؟؟؟؟؟؟ هـــــــــــــان؟
ولی جدا از جدی، متن قشنگی بود ولی تا حالا ما که به مرحله سوم نرسیدیم. اصولا بچه ها دوست دارند همش قهرمان باشن واسه همین ما فقط اول میشیم! (مرحله اول)
ولی بازم خدا بزرگه و روزی رسون.......

کسی رو میشناسی که هیجوقت تو زندگیش معلوق نداشته بوده باشه؟؟
همه که مثه تو نیستن !

مریم شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 02:13 ب.ظ http://www.cassper.blogsky.com

سلام چطوری؟

راستش منم با نظر رسوا موافقم دیگه کسی از صمیم قلبش معلوق نمیشه مگه اینکه معیوب باشه .

آخه عزیزم تو این وفور نعمت(دختر و پسر) کی دیگه گلچین میکنه؟؟

اکثرا قصد دوستی و خوشگذرونی رو دارند و به مرحله های آخر نمیرسند چی بشه یه عاشق واقعی پیدا شه که اونم شکست میخوره. مگه نه؟

دعا میکنم هیچ کسی با احساسات یکی دیگه بازی نکنه چون که تحملش واقعا سخته.

خیلی خوبم .مرسی.شما چطوری؟

از اون لحاظ که همه به فکر خوشگذرونی اند باهات موافقم
اما پیدا میشن هنوز کسا یی که....
خدا قسمت شمام بکنه !

اتفاقا به نظر من اگه عاشق بشی و شکسث بخوری ارزش بیشتری داره از اینکه هرگز این حس رو درک نکنی!

الهی خیر از جوونیشون نبینن !

الی شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 04:34 ب.ظ

اینجا وب است یا مشاوره ازدواج؟

اصلا حال میکنیم مشاوره ازدواج هم بدیم!
شما مشکلی داری؟
من تو رو ببنم تو دانشگاه صافت میکنم!

الی جمعه 3 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:40 ق.ظ

پس مشاوره ازدواجه.
کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی!!!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد